الفبای نام تو
هزار عاشقانهي آرام
در الفبايِ نامِ توست
اين چند حرفِ کوچک
آري همين حروفِ بيحرف
صدايت که ميزنم
گلستان ميشود
زمينِ خشکِ بايري که دور از دستهاي تو
زبان باز کرده و جان ميداد پيش از اين
صدايت که ميزنم
سعدي شکوفه ميدهد از گلهايي که در نامت جوانه کردهاند
شاعر ميشوم
باغبانِ واژههاي مقدست
صدايت که ميزنم
رودي ميشوم در آستانهي دريا
اناري تَرَک خورده، که شوقِ رسيدن دارد
زمستاني که بيهوا بهار ميشود
بوی گیلاسهای نورسیدهای
عطر آفتابگردانهایی که رو به تو گرداندهاند
صدایت که میزنم
غوطهور ميشوم در الفبايِ نامت !
نظرات شما عزیزان:
آره هم درگیر امتحانم هستم هم نت نداشتم چن روزی !
این شعره هم زیبا هم کوتاه هم عاشقانه بود واقعا
.gif)